رمان
-
رمان ویدیا جلد دوم پارت 17
#ایران_تهران #ویدیا نگاهش و از پنجره به بارش باران پائیزی دوخت. از لحظه ای که شنیده بود شاهو قراره برگرده،…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 54
آدم، خودش بود و خودش و یک مشت اعمال و یک دلشکستگی از زندگی. از زنده ماندن…باید فکری برایش…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 41
باورم نمیشد این دختری که الان توی فیلم داشت لبهای نیما رو از جاش میکند من بودم ، ناباور…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 53
ـ من پای کاری که کردم می ایستم…میعاد هرچیزی که بگه، من حاضرم بهش تن بدم…اما…تو پای دلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 16
#ایران_تهران با ورود به اتاق روی زمین نشست. -چرا نباید اون روزها رو به یاد بیارم خدایا … مرگ مادرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 52
اقدام بعدی ام، سرزدن به پوریا بود. بی هیچ حرف اضافه و توضیحی گفته بودم که دیگر دلم ترانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 40
با دیدن این حرکتش دا…غ کردم و با یه حرکت روی تخت پرتش کردم بی معطلی شلوا…رم درآوردم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 51
سرش را با درد تکان داد. سر پردردم را جلو کشیدم و زمزمه کردم. ـ اگر برگشت، ازش نپرس…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 15
#ایران_تهران با رفتن ویهان، اسپاکو پشت هر دو دستش را روی گونه های ملتهبش گذاشت. خودش هم نمی دانست چرا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 39
تکونی به دستم دادم و با لج بازی گفت : _نمیام میخوام برقصم !! میخواست باز داخل بار برگرده…
بیشتر بخوانید »