رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 23
وضعیت کی خوب نبود ؟؟ گیج به طرف امیرعلی که حالا غمگین به نظر میرسید برگشتم و سوالی لب زدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 27
ـ چطوری دختری؟ شماره ی کجاست این انقدر پیچیده بود. پیج شدن یکی از پرستارها، باعث شد قبل از…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 26
خانه ی بانو رساندم، کیفم را روی جاکفشی گذاشتم و بدون باز کردن دکمه های پالتو، به طرف سالن…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 22
به طرفم چرخید و با لبخند مهربونی گفت : _میدونم حالتون خوب نیست پس اگه بخوایید راننده ام هرجایی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 25
ـ حتما خیلی قشنگن. موهایم، زیبا بودند. مامان همیشه می گفت حجم موهایت، رنگشان و البته حالتی که داشتند…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 24
******************************************************************************* به شرکت سر زده بودم، حضور مهران اطمینان خاطری به من می داد مبنی بر مرتب بودن تمام…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 21
آرنجامو روی میز گذاشتم و دستامو از دو طرف توی موهام چنگ زدم دیگه ظرفیت کلکل با این دختربچه…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 23
ـدست همگی درد نکنه. کنار کشیدن و بلند شدنم از پیش میز، نگاهشان را دوباره به طرفم چرخاند. لبخندی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 22
شد. این طوری هم او دل می برید و هم قلب من خیالش راحت می شد که هیچ کس…با…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 20
_کارمند ؟! با خشم زیرلب غریدم : _بله …کارمند این شرکت لعنتی ام باور نداری اسمم هنوز توی لیست…
بیشتر بخوانید »