رمان
-
رمان غرقاب پارت 68
ـ برای فراموش کردنت، چقدر عمر لازمه علی؟ چشمانم پر شد، دستان او اما جسارت پیدا کردند و جلوتر…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 24
#ایران_تهران #علیرام نگاهش به صفحه ی لب تاپش بود و تمام فکرش درگیر مراسم فستیوال یلدا. بن سان وارد اتاق…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 49
_خوبه دیگه کارت تمومه تا خبرت کنم _چشم قربان تماس رو قطع کردم و گوشی روی صندلی کنارم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 67
_ چندماهی می شه! باز هم نگاهی دیگر…یک نگاه سبک شده ی پرواز کرده! ـ یه سوال بپرسم؟ سکوتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 66
اوهم حالا داشت متفکر و کلافه نگاهم می کرد. این بدشانسی بزرگی بود که دقیقا وقتی چیزی تا ساعت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 48
با وحشت نگاهم کرد و گفت : _چته چی شده ؟؟؟ با بهت اشاره ای به تخت قرمز…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 23
#ایران_تهران #علیرام نارمین بین دوستهاش نشسته بود و صدای موزیک شاد تمام سالن رو برداشته بود. پا روی پا انداختم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 65
من حس می کردم، هرچقدر سنم بالاتر برود، جلوی عشق مقاوم تر می شم. دیگر دست و دلم نمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 47
با فکر به اینکه بازیم داده خشمم اوج گرفت و جعبه خالی رو توی دستم فشردم که امیرعلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 64
گم نشو تو فکر پرواز نذار بمونه غمت رو دلم عشق دردسر ساز” از سالن سینما که بیرون زدم،…
بیشتر بخوانید »