رمان
-
رمان غرقاب پارت 52
اقدام بعدی ام، سرزدن به پوریا بود. بی هیچ حرف اضافه و توضیحی گفته بودم که دیگر دلم ترانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 40
با دیدن این حرکتش دا…غ کردم و با یه حرکت روی تخت پرتش کردم بی معطلی شلوا…رم درآوردم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 51
سرش را با درد تکان داد. سر پردردم را جلو کشیدم و زمزمه کردم. ـ اگر برگشت، ازش نپرس…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 15
#ایران_تهران با رفتن ویهان، اسپاکو پشت هر دو دستش را روی گونه های ملتهبش گذاشت. خودش هم نمی دانست چرا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 39
تکونی به دستم دادم و با لج بازی گفت : _نمیام میخوام برقصم !! میخواست باز داخل بار برگرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 50
سوالش، انگار سوال همه بود. صدای باز شدن در من را از سنگینی صورتک هایشان نجات داد و با…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 14
#ایران_تهران #اسپاکو بعد از شام همه بلند شدند. ویهان: ما بریم که دیروقته. اسپاکو باید داروهاش رو بخوره. هاویر به…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 38
_پاشو بریم خونه ات !! کُتم رو جلوی صورتم تکونی داد که دستش رو پس زدم _من جایی نمیام…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 49
******************************************************************************* رفته بود. چندساعتی می شد…وقتی خوب قلب هایمان روی دستانمان جان داد رفت. خودم گفتم برو و هیچ…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 13
#انگلیس_لندن #شاهو دست مایکل روی کمر برهنه ی یاس نشست. -کی بر می گردی؟ یاس چرخید و دست دور گردن…
بیشتر بخوانید »