رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 137
دکتر دستکش های مخصوصش رو دستش کرد و مشغول آماده کردن وسایل شد تموم مدت با ترس…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 113
-گوشی خودمو میخوام موبایل را سمتم تکان داد. + عزیز دلم به هرکی میخوای زنگ…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۳
لبش را جوید و ادامه داد: – چون باباش حجره داره وضع مالی خوبی دارن…یه خواهر کوچیکتر از خودش هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بهار پارت ۹۷
خیلی از قسمت های حساس؛ مبهم نوشته شده توی قانون اساسی؛ از این همین ابهامات اگر زرنگ باشی می تونی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوگار پارت 97
چهره ی داریوش در کسری از ثانیه در هم میرود و دستانش از کنار پهلوهایش پایین می…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 112
گونه اش را جلوی لبهای طلا گرفت و از برخورد نفس های طلا به صورتش ضربان…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۲
و من خوب میدانستم تمام حرفهای بابا از زیرگوش خواندنهای این زنک بَرمیآید اما… خب من آمین بودم! کسی که…
بیشتر بخوانید » -
رمان بهار پارت ۹۶
_ خانم منفرد من گفتم این پرونده خیلی ازش گذشته! سرم رو بی حوصله تکون دادم رو به منشی زبون…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 111
مقابل دکتر قرار گرفت که داشت ماسکش را از صورتش جدا می کرد . دلش نمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت۱
– بدبخت شدم…وای بدبخت شدم…دیدین خاک به سرم شد؟!…خدایا من چه غلطی کنم، این چه مصیبتی بود! جلو آمد و…
بیشتر بخوانید »