رمان
-
رمان دلواپس توام پارت 2
با اون لحجه ی شیرین شمالیش تند وریز ریز حرف میزد. باخنده اشاره ای به باغبون جدید کردمو گفتم:اینو…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلواپس توام پارت 1
دلواپس توام… اشک روی گونه هام یه یادگاریه اشک جزو زندگیمه خیلی عادیه اشک همدم چشمای بی قرارمه اشک…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 25
تی شرت خرسی با شلوار راحتی صورتی، دمپایی رو فرشی های لا انگشتی … قطعا من یه کودنم ……
بیشتر بخوانید » -
رمان من
سلام دوستان اگه رمان خوب سراغ دارید بگید تا بزارم تو سایت تا بقیه هم بخونن دوست ندارم سایت و…
بیشتر بخوانید » -
پارت آخر جلد دوم دیانه
دلم تنهائی می خواست. با ریموت در و باز کردم. تا در خواست بسته بشه امیریل وارد حیاط…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه جلد دوم
رمان عشقتم دیونه نویسنده : حانیا بصیری ژانر: #عاشقانه #طنز ازاستاد اجازه گرفتم و برای فاطیما سری تکون دادم…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه جلد دوم قسمت آخر
_نمیدونم چی میشه، نمیدونم… چند ساعتی گذشت انقدر به در و دیوار مشت و لگد پروندم که خسته شدم،…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه جلد دوم قسمت 5
_یعنی همه ی کسایی که میخوان بیان خواستگاری من باید از این آزمون ورودی رد شن؟ انگشتشو بالا گرفت…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه جلد دوم قسمت 4
_بچه ها این منو زد. بقیه هم خندیدن، روی مبل کنار فاطیما نشستم و گفتم: _چی میگی فاطیما به…
بیشتر بخوانید »