رمان
-
رمان مرگنواز پارت 13
آخ از رویاى نیمه کاره که تلخیش از صدتا کابوس ترسناک بدتره!… از خواب پریدم، بى موقع بیدار…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 43
فردین ابرو بالا انداخت و گفت: بذار من پیشنهادم تموم بشه بعد کری بخون. ماتیار خندید. فردین بلند…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 25
با یه عالمه ذوق و البته شبیه ندیده ها جعبه رو از دست عماد قاپیدم و بی هیچ…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 18
-مشخص نیست؟ سمت میزش رفتم و کمی روی میز خم شدم. -جناب آقای آریا دیوانسالار، توجه دخترها به شما…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 17
ازروی زمین بلند شدم و سمت کمدهای مامان رفتم. -پسر خوبی باشی برات یه شالگردن می بافم. -تو مگه…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 24
با توکل به خدا دوباره موهام و به شیما سپردم و درست همزمان با فر شدن آخرین طره…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرگنواز پارت 12
خوشبختى ، خوش حالی و از همه مهم تر آرامش ،حق مسلم هر آدمه! اصلا خدا کیف میکنه بنده…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 42
-چطوری اومدی داخل؟ -دلیلش مهم نیست، حرف دارم. -گفتم گوش نمیدم. فردین بی خیال روی مبل لم داد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 33
داخل آشپزخونه میاد و میگه : فکر میکردم اهورا زودتر دست به کار شده باشه ! وا میرم ……
بیشتر بخوانید » -
رمان مرگنواز پارت 11
وقتی مطمئن شدی سازت آماده است اونو روی شونه ام گذاشتی لبه تختت نشوندیم و خودت رو صندلی رو…
بیشتر بخوانید »