رمان ویدیا جلد دوم
-
رمان ویدیا جلد دوم پارت 13
#انگلیس_لندن #شاهو دست مایکل روی کمر برهنه ی یاس نشست. -کی بر می گردی؟ یاس چرخید و دست دور گردن…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 11
#اسپاکو ویهان از اتاق خارج شد و با آشو سینه به سینه درآمد.آشو با دیدن حال پریشان ویهان،دلیل حالش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 10
#ایران_تهران #ویدیا خدمت کارها در تکاپوی چیدمان خانه برای مراسم شب بودند. هر سه خواهر سخت در حال رسیدگی به…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 9
#ایران_تهران #اسپاکو آشو: -ویهان لج نکن بذار چند ساعتی رو هاویر بره تو یکم استراحت کن.دیدی که دکترت چی گفت.…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 8
#ایران_تهران #ویدیا همهی فامیل دور هم جمع بودند.علیرام و بنسان به خالهها و شوهرخالهها احوالپرسی کردند. مانی پسر نازپری آمد…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 7
#ایران_تهران #ویدیا ارغوان تکیهاش را به صندلی داد -ولی من هنوزم میگم این همه دختر جذاب دور و اطرافت هست…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 6
#ایران_تهران #اسپاکو آرام چشمهایش را باز کرد.اولین چیزی که دید سقف سفید بالای سرش بود. گیج بود.نمیدانست کجاست و چه…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 5
#ایران_تهران #اسپاکو بعد از هماهنگی با بیمارستان بعد از یک هفته هر دو را به بیمارستان تهران منتقل کردند.علائم حیاتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 4
#انگلیس_لندن -یاس بلندشو،تا کی میخوایی بخوابی؟مگه نمیخوای بری سرکار؟ یاس در تخت خواب خود غلتی زد و بدون اینکه چشمهایش…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 3
#ایران_تهران #ویدیا ماشین وارد باغ بزرگ و مجلل آقای نهاوندی شد. خدمتکار سریع در عقب رو باز کرد. علی…
بیشتر بخوانید »