رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 6
عصبی دستش رو تکون داد تا ولش کنم ، درحالی که بغض کرده بود با صدایی گرفته لب زد…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 19
-تنها یادگاری مامانه … همیشه برام می زد. ویهان هر دو دستش و زیر سرش گذاشت و روی چمنها دراز…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 50
-یکم بخاری رو زیاد کن. بخاری درون اتاق را زیاد کرد. فردین در حالی که دور پایین تنه…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 49
-قابل احترامه، ولی نباید بیشتر از این کشش بده. -کاش گوش می گرفت. -سر عقل میاد، آدمی زاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 5
_امیرعلی پسرم از من ناراحت نباش میدونی که من خیر و صلاح تو رو میخوام دوست نداشتم ناراحت ببینمش…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 48
اصلا نمی فهمید چه شد؟ خودش اجازه داد. تجاوز که نبود. با میل و رغبت خودش بود. وگرنه…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 4
میدونستم اخراجم ، چون هیچ روزی رو درست سر کارم نرفتم و دیروزم که اون مشکل برام پیش اومد…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 47
حمیرا از روی مبل بلند شد. کاری که می خواست انجام داده بود. به نظر می رسید متقاعد…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 3
به طرفم حمله کرد و با حرص نیشگونی از پهلوم گرفت که جیغم به هوا رفت _ الان تصادف…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 29
بعد از خوش و بش تو خونه،همراه عماد اومدم تو پارکینگ و داشتم دور ماشین چرخ میزدم که دست به…
بیشتر بخوانید »