ماه: شهریور ۱۳۹۷
-
پارت 12 جلد دوم دیانه
تو سالن فرودگاه منتظر نهال و امیریل ایستادم. دلم یه جوری بود. با دیدنشون دست تکون دادم. هر بار…
بیشتر بخوانید » -
پارت 11جلد دوم دیانه
زنگ رو فشردم. به لحظه نکشید در با صدای تیکی باز شد. حیاط حال و هوای پاییز داشت. یهو…
بیشتر بخوانید » -
پارت 10 جلد دوم دیانه
-نیازی به جبران نیست. هر کسی جای شما بود باز کمکش می کردم. -بله اما بازم لازم بود تشکر…
بیشتر بخوانید » -
پارت 9 جلد دوم دیانه
#امیریل -سلام مولائی، چی شد؟ … آها … درسته … باشه ممنون. گوشی رو قطع کردم. دیانه فروغی … موضوع…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان پاورقی زندگی جلد یک
رمان پاورقی زندگی | پریبانو همدلی از همزبانی بهتر است(مولوی) فصل اول بار دیگردر اینه به خودش نگاهی انداخت با…
بیشتر بخوانید » -
پارت آخررمان پاورقی زندگی
خندید:اره خوبه زود باش حاضر شو بریم مهیار فراموش کرده بود بعد از به دینا امدن ساینا باید برای همیشه…
بیشتر بخوانید » -
پارت 11 رمان پاورقی زندگی
-نمی دونم به گفته سایه فکر نکنم جمله بدی باشه..مِری فردا برو دیگه دختر خوبی باش -اول بگوجنسیت بچه چیه؟…
بیشتر بخوانید » -
پارت 10 رمان پاورقی زندگی
-بله..البته نمی خواد گردنت بندازی یه یادگاریه…خواستم وقتی ازم جدا میشی یه چیزی از من داشته باشی به مهیار که…
بیشتر بخوانید » -
پارت 9 رمان پاورقی زندگی
مریم فکر می کرد که معرفت این دختر چقدر بیشترازاوست…باید حق را به او داد که برادرش است و دوستش…
بیشتر بخوانید »