رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 17
با عجله کشوهای میز رو دنبال پرونده آیناز گشتم ولی هرچی میگشتم بدتر گیج میشدم چون هیچ اثری ازش…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 15
ـخداروشکر. ـ حال ترانه هات داغونه سرکار خانم. ـدوسشون نداری؟ عمیق نگاهم کرد. کاغذهارا روی میزش قرار داد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 14
شوکه شده دستم را عقب کشیدم، بند کفشم را گرفت و بعد خودش کمی خم شد. آن قدر متحیر…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 16
_حالا که نمیخوای حرف بزنی پس برو بیرون !! _آخه…. دستامو به سینه تکیه دادم و درحالیکه سرم رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 13
پرواز که نشست، می دانستم کسی به استقبالم نمی آید. به هیچ کس تاریخ برگشتم را نگفته بودم جز…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 12
شش سال پیش! سال کذایی زندگی ام. سالی که تاریخش، تاریخ شروع بدبختی هایم بود. تاریخ شروع بیچارگی های…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 15
مامان با چشماش گرد شده از تعجب نگاهش رو به گوشی پرت شده روی تخت دوخت و سوالی پرسید…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 11
_حیف دیگه بچه نیست چهارتا بزنم توی سرش دلم خنک شه. فعلا که از خونه پرتش کردم بیرون پسره…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 14
_خوبم نیازی نیست فقط باید برم حمام! _ولی …. توی حرفش پریدم و عصبی گفتم : _ همین که…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 51
چمدون رو توی صندوق گذاشتم و در عقب رو باز کردم. همزمان ویهان پشت رل نشست. پوزخندی زد که باعث…
بیشتر بخوانید »