رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 150
به عقب برگشتم یکدفعه با دیدن کسی که داشت از رو به رو میومد جفت ابروهام با تعجب…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت۷۲
پشت خط سکوت مطلقی برقرار شد و این بار یقین پیدا کردم که چیزی وجود دارد. چیزی که صدرا از…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 149
یعنی تموم دیشب رو اینجا بوده ؟؟ باورم نمیشد اصلا قصدش از این کارا چی بود و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۷۱
– کجایی تو؟ دیگر توان آرام نگه داشتن هق هقم را نداشتم و حال او پشت گوشی بدتر از من…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۷۰
– آنا خودتی؟ هر چند برق چشمانش واضحتر و شفافتر از اعترافش بود. گویی در فضا به سر میبرد که…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوگار پارت 125
اما قلبش که این چیزها را نمیفهمد…. دستش را با نوازشی پر از خشونت ، از…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 148
برای اینکه بهش بی احترامی نکنم و اعصابم رو کنترل کنم لب تاب جلوم رو باز کردم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۶۹
پفک را جویدم و پفک بعدی را آمادهی بالا بردن کردم. – گفته بودی رضا چی میخونه؟ – جراحی عمومی!…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت۶۸
– ما هم دیگه خریدامون آخرشه بیاین خیابون… *** – لامصب این مقنعه رو بکش جلو دل همه رو بردی!…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۶۷
لبخند زورکی به لب نشاندم و هیچ جوره از نگاه مستقیمش احساس خوبی نداشتم. – بله. دستانش را پشت کمر…
بیشتر بخوانید »