رمان
-
رمان حرارت تنت پارت 20
مامان ماهی با بغض میگه : مسیحه من اینطوریام نیست … ) رو به من ( شماها بچه تون…
بیشتر بخوانید » -
پارت 18 جلد دوم دیانه
بعد از باز شدن در سریع وارد حیاط شدم. در سالن باز شد. امیرعلی اومد پیشوازم. -کجائی تو دختر…
بیشتر بخوانید » -
رمان مُوژان من
نام : موژان من نویسنده : mehrsa-m خلاصه ی رمان داستان راجع به زندگی دختری به اسم مُوژان که عروسیش…
بیشتر بخوانید » -
رمان موژان من پارت آخر
– به اینکه صبح چه احساسی داشتیم و الان چه احساسی داریم . – خوب ؟ چه احساسی داری ؟ …
بیشتر بخوانید » -
رمان موژان من پارت 16
هم از رفتارش متعجب شده بودم هم ذوق کرده بودم . لبخندی روی لبم نشوندم و از ماشین پیاده شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان موژان من پارت 15
– نخیر راست گفتم . حالا نوبت سوگند بود که بطری رو بچرخونه . این بار روی احسان و رادمهر…
بیشتر بخوانید » -
رمان موژان من پارت 14
– تحمل 4 تا حرف درست شنیدنم نداری . اون دوست داره دیوونه بفهم اینو . از جاش بلند شد…
بیشتر بخوانید » -
رمان موژان من پارت 13
یکی از پرستارا به رادمهر گفت : – کی بیدار شد ؟ – چند دقیقه ای میشه . یکی دیگه…
بیشتر بخوانید »