رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 3
” آیناز “ با رسیدن به خونه با خوشحالی دستی به موهای بلندم کشیدم و درحالیکه در سالن رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 76
رو .. دیدم گریه ها و دلگیری ها رو … حتی عذاب وجدان ها رو … بیچاره حاج بابا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 2
یعنی چی این حالش ؟! واااای نکنه …. نکنه مهدی ، امیلی رو دوست داشته باشه ؟! بلند شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 75
تورج با خودش می جنگه … من حس میکنم هرکسی حتی وقتی موهاش یه دست سفید بشه … یا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 1
#Part1 ” نیمـــــــا “ فنجون قهوه رو توی دستای سردم گرفتم و با اخمای درهم بیرون رفتم روی تک…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 47
-اما در مورد حال روحیش هنوز نمیتونم حرفی بزنم چون از لحظه ای که بهوش اومده هنوز یه کلمه حرف…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 74
حََل بشم … صدای هق هقم با صدای گریه ی مردونه ی کسری قاطی میشه .. یه : صدا اونور…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 73
صدا میزنم : تورج یکی از زیر دست تورج رد میشه و منو میبینه … یسنا ؟!؟! … لبخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 72
امیر ـ خوشم میاد … عاشقه خوب کسی شدی. .. جماعتی حریفش نمیشه ! … اما از … پا…
بیشتر بخوانید »