رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 31
به سختی از زیر سوال و جواب های مامان در رفتم و به هر طریقی بود خودم رو سرگرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت یک
رو به روی آینه ی قدی ایستاد و دستی به کراواتش کشید. چند ضربه به در خورد و خدمتکار وارد…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 40
*********************************************************************** ـ به چی فکر می کنی؟ نگاهم را از گلدان بزرگ فردوس گرفته و به دستانم دادم. به…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 30
از شرکت بیرون زدم و درحالیکه به ساختمون شرکت خیره میشدم نفسم رو با فشار بیرون فرستادم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 29
_دا….دادش با شنیدن صداش گوشی توی دست لرزونم لغزید که آرنجم روی میز ستون کردم و چشمام رو با…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 39
******************************************************************* شام خورده بودیم. به شکلی سنتی، روی سفره ای گلدار و بشقاب های گل سرخ، میان لبخند زدن…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 28
هنوز همونجا ایستاده بودم و گیج اطراف رو از نظر میگذروندم که کسی صدام زد و گفت : _خانوم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 38
علی و خانواده اش را هم تشخیص دادم و لحظه ای حس کردم در آغوش تبسم فرو رفتم. میان…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 27
سکوت کرد و بعد از چند ثانیه که انگار متوجه منظورم نشده گیج سوالی پرسید : _چی ؟! شروع…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 37
خواب نبودم، اما خب.. فقط می شنیدم و معنی کلمات را درست نمی فهمیدم. ذهنم، داشت دوباره خاموش می…
بیشتر بخوانید »