رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 37
صدای جیغ نورا توی خیابون پیچید و خون بود که از دماغم بیرون میزد امیرعلی بالای سرم ایستاد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 48
ـ حالا من با این همه عشق چیکار کنم؟ چیکار کنم وقتی مسبب حال پاره ی تن مادرپدرمی و…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 12
#تهران #اسپاکو هاویر در اتاق را بست.اسپاکو نگاهی به هاویر انداخت -راستی این بخیههای زیر شکمم برای چیه؟انگار تازست. هاویر…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 47
ـ من…من فقط توی عصبانیت هولش دادم غوغا. هولش دادم که بره عقب و بتونم برم و یه وقت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 36
بی اختیار خیره پسربچه تُپل و چشم درشتی که قطره های اشک از چشماش سرازیر بودن و فین فین…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 46
********************************************************************* نمی دانستم، چندمین باری بود که همراهش را می گرفتم و به جز بوق های ممتد و عصبی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 11
#اسپاکو ویهان از اتاق خارج شد و با آشو سینه به سینه درآمد.آشو با دیدن حال پریشان ویهان،دلیل حالش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 45
حجم کلافگی صدایش باعث شد، خیره به درختان باغ که در تاریکی موهوم به نظر می رسیدند، زمزمه کنم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 35
_چطور جرات کردی بدون اجازه سرتو بندازی پایین و بیای داخل ؟! منشی بخت برگشته که از صدای داد…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 10
#ایران_تهران #ویدیا خدمت کارها در تکاپوی چیدمان خانه برای مراسم شب بودند. هر سه خواهر سخت در حال رسیدگی به…
بیشتر بخوانید »