رمان
-
رمان رأسجنون پارت 4
عصبی به سمت بیرون قدم برداشت و دیگر به صدا زدنهایش توجهی نکرد. با دیدن ترانه سری برایش تکان…
بیشتر بخوانید » -
رمان رأسجنون پارت 3
نیشخند کیامهر از بین رفت. انگار زیادی به دخترک رو داده بود که اینچنین با گستاخی جواب او را…
بیشتر بخوانید » -
رمان رأسجنون پارت 2
اجازهی رفتن که داد، نفس حبس شدهاش را نامحسوس بیرون فرستاد و همانطور که عقبگرد میکرد، لب زد: –…
بیشتر بخوانید » -
رمان رأسجنون پارت 1
خلاصه رمان هیلا شرافت، دختری مهماندار که قبول میکند تنها یک روز، بهجای دوستش مهماندار پرواز خصوصی تاجری آقازاده شود…کیامهر…
بیشتر بخوانید » -
فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس
دوستان فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس افتتاح شد لطفا تو این سایت عضو بشید و نظرتون رو در…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت 170
بیتوجه به صدایشان محو خانه شدم. چیدمان خانه به قدری مدرن و ساده اما زیبا بود که عجیب به دلم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت 169
صدای خندهی بلندش به گوشم رسید و همین باعث شد که سریع نیشم را ببندم. خوب میدانستم مردک الان حرفم…
بیشتر بخوانید » -
رمان زهرچشم پارت ۱۰۳
صدایش میلرزد وقتی جواب سلام علی را میدهد -سـ… سلام. علی با خونسردی به صندلی اشاره میکند – بفرمایید بنشینید…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت 168
نگاهی به قیافهی شادش انداختم و ادایش را درآوردم. – یه جور میگی دکی انگار خودت نیستی! – شعور نداری…
بیشتر بخوانید » -
رمان زهرچشم پارت۹۴
بیدار نمیشود و من لبهایم را جمع کرده و تابی به سرم میدهم… – تموم شب هم با داداشت بودم،…
بیشتر بخوانید »