رمان
-
رمان شوگار پارت 131
سرم را با همان لرزش بی مهار بالا میگیرم و بغضم ، همراه با صدایم بالا…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط۹۲
کمی تعجب را میتوان از چشمانش خواند و من ناخودآگاه زبانم به تعریف بیشتر باز شد: – اون شب مست…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 167
_چون حق نداشتم بیش از این زندگیت رو خراب کنم و میخواستم رهات کنم تا خودت برای زندگیت…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوگار پارت 130
نگاه تیز داریوش ، چشمان کامران را نشانه میروند و پاهای من ، رمقشان را از دست…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 166
چند روز از آخرین باری که نیما رو دیده بودم گذشته بود و توی این مدت اصلا سعی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 165
_نه نه میخوام یه کم بیشتر پیشش بمونم _اوکی فقط یه دقیقه سری تکون دادم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط ۹۱
وحشت زده به سمتش چرخیدم. – حکم حاملگی بعد از طلاق چیه؟ پوفی کرد و از آینهی بغل نگاهی به…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلایه دار پارت ۲
-دو تا چیز بگو مادر… لبهاش کمی کِش آمدند. عقل و دلش میگفت بیبی فاطمه ریسمان محکمیست برای چنگ زدن……
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 164
_مجبور بود قبول کنه مگه راه دیگه ای هم داشت ؟؟ عصبی به سمتم اومد و بالای…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط ۹۰
اومی گفت و قاشق به سمت دهان گرفت و من با پلک محکمی تنه به صندلی تکیه دادم. – املوز…که…
بیشتر بخوانید »