رمان
-
رمان تقاص فصل 6
سپیده در حالی که روسری سفیدش رو توی مشتش فشار می داد، لب تخت نشست و گفت: – خوب دوست…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 5
دلم می خواست سرمو به دیوار بکوبم. باورم نمی شد که اینقدر ساده داریوش منو هم مثل یه تیکه آشغال…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 4
با مهمونای جدید هم سلام و احوالپرسی کردم و سر جام کنار سپیده نشستم. سپیده هی از گوشه چشم بامز…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 3
ا خودم فکر کردم ذکر خیر کی بود؟ خاله کیمیا؟!! خوبه همین الان داشت می گفت کاش اون نباشه ها!…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 2
مامان با تعجب گفت: – چت شد یهو؟ اوقور بخیر کجا تشریف می برین؟ دلم نمی خواست حرف بزنم. فقط…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 1
خلاصه: سالها پیش … وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی…
بیشتر بخوانید » -
پارت 16 جلد دوم دیانه
-من قاتلم … من کشتمش … -آقای محسنی! امیریل ازم فاصله گرفت. -خانوم رو فعلاً ببرید بازداشتگاه. هراسون به…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد مغرور من
استاد مغرور من نویسنده : ترنم ژانر : عاشقانه روی صندلی لم دادم و مثل کارگاه به در کلاس خیره…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود
رمان قرار نبود ﺻﺪای آﻫﻨﮓ آﻧﺸﺮﻟﻲ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ .ﺳﺮم داﺷﺖ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﻣﻲ ﺷﺪ .دﺳﺘﻢ رو از ز ﻳﺮ ﭘﺘﻮ ﺑﻴﺮون…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت آخر
از اتاق رفتم بیرون. می خواستم برم یه لیوان شیر بخورم. یه دست لباس پاره پوره و گشاد تنم کرده…
بیشتر بخوانید »