رمان
-
رمان من یک بازنده نیستم پارت 26
از پنجره به بیرون نگاه کرد. هر نیم ساعت می آمد و خبری از فردین نمی شد. کارش…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 8
وارد کوچه های نزدیک خونه ی آوا شدیم و عماد داشت آروم آروم رانندگی میکرد که چشمم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 25
نگاه مازیار بالا آمد. لبخند زد و گفت:ممنونم. نمی دانست چرا ته دلش حس می کرد دارد کار…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 7
با رسیدن به خونه،از عماد خداحافظی کردم و وارد خونه شدم… خدا میدونست چقدر بخاطر دیشب و امروز باید…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 24
شادان بی حوصله به سمت در اتاق رفت و گفت:ولم کن! یعنی فکر کرده بود فردینی که این…
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 6
غرق خواب بودم که حس کردم یه ضربه سنگین تو صورتم خورد و درد شدیدی توی بینیم پیچید که…
بیشتر بخوانید » -
رمان آب و آیینه
برای خواندن این رمان به آدرس زیر مراجعه کنید http://phoniix.mihanblog.com و رمان نبض و رییس کارمند مغرور در این آدرس……
بیشتر بخوانید » -
رمان استاد خاص من پارت 5
با این حرفم ابروهاش به هم گره خورد و خواست به سمتم بیاد اما دقیقا وقتی که داشت میز…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 23
نعیم پوفی کشید… چرا از هر راهی می رفت تا بتواند کمی با دل این دختر بازی کند…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 22
مازیار با حرص به اشکان چشم غره رفت. ناهید با اکراه گفت: زیاد تو سلیقه ی ما نیست. ابروهای…
بیشتر بخوانید »