رمان
-
رمان من یک بازنده نیستم پارت 86
انگار بدنش طاقت این همه خستگی را نداشت. پلکش منتظر خواب بود. حتی وقتی الوند هم داخل شد از خواب…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت ۵4
گوش میکنم و به آشپزخونه میرم … سودابه یخ ها رو توی پارچ آب می ندازه و مامان ماهی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 39
نیم ساعتی می شد توی راه بودیم. جاده خاکی رو رد کرد. جاده به دلیل خاکی و بیراهه بودن تاریک…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 53
جلو میاد … بازوم رو میگیره و به اتاق می بَره : چش نی ، گوشه … عوض میکنی میریم…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 85
پولیور گرمی تن زد و بیرون آمد. الوند در حال جمع کردن اپن بود. همه ی ظرف ها را درون…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 84
-می خوامت، من همون و همین آرزو رو می خوام. اشکش پایین آمد. مژه هایش دوباره شاهد یک سیل بودند.…
بیشتر بخوانید » -