رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 110
زودی قرص رو بالا انداختم و با اعصابی متشنج درحالیکه سرمو به پشتی صندلی تکیه میدادم چشمام رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 109
خشکم زد و توی دلم لعنتی خطاب به خدمتکار بیان کردم ، ببین چطوری حرف توی دهنش نمیمونه…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 108
بعد گفتن این جمله ، دیگه نفهمیدم چی شد چون دنیا جلوی چشمام تیره و تار شد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 107
به سمتش برگشتم کی اومده بود که متوجه اش نشده بودم ؟! اون تنها کسی بود که حس…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 106
امیرعلی که از صدای داد بابا خشکش زده بود به خودش اومد و بعد اینکه با…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 105
اگه میدونست من چه سختی ها و بدبختی هایی کشیدم اینطوری مخالف نبود ، با یادآوری اتفاقایی که برام…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 104
_آیناز چی شدی دختر ؟؟! با حال بد آب دهنم رو قورت دادم و لرزون گفتم : _واااای…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 103
چطور تموم مدت این به ذهنم نرسیده بود ؟! شاید اونجا بردش آره !! از شرکت بیرون زده و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 102
” نیما “ چند روز گذشته بود و جرات اینکه به بیمارستان سری بزنم رو نداشتم و فقط و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 101
سرش رو کنار گوشم آورد و آروم زمزمه کرد : _هیس…نترس هیچی نشده !! دماغمو بالا کشیدم و فین…
بیشتر بخوانید »