رمان
-
رمان غرقاب پارت 24
******************************************************************************* به شرکت سر زده بودم، حضور مهران اطمینان خاطری به من می داد مبنی بر مرتب بودن تمام…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 21
آرنجامو روی میز گذاشتم و دستامو از دو طرف توی موهام چنگ زدم دیگه ظرفیت کلکل با این دختربچه…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 23
ـدست همگی درد نکنه. کنار کشیدن و بلند شدنم از پیش میز، نگاهشان را دوباره به طرفم چرخاند. لبخندی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 22
شد. این طوری هم او دل می برید و هم قلب من خیالش راحت می شد که هیچ کس…با…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 20
_کارمند ؟! با خشم زیرلب غریدم : _بله …کارمند این شرکت لعنتی ام باور نداری اسمم هنوز توی لیست…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 53
-یادم رفته بود که شما عزیز کرده ی آقاجونتون هستین! سر برگردوند و نگاهش و به چشمهام دوخت. قلب بی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 52
سمت پنجره ی سرتاسری رفت. -آخ آخ، آق داداشمو عاصی کردی! -من؟!! -پ نه پ، ننه قنبر؛ تو دیگه! -من…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 21
***************************************************** قرص فشارم را به زور به خوردم داده بود. بعد هم خودش، با همه ی درماندگی و غمش…با…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 20
ـ ای بابا بانو، زیاد از حد داری وسواس به خرج می دی. دستانم مشت شد و لبم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 19
معلوم نیست که چی برام فرستاده که اینقدر مهم بوده که نتونسته تا فردا صبر کنه با خشم پاکت…
بیشتر بخوانید »