رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 1
#Part1 ” نیمـــــــا “ فنجون قهوه رو توی دستای سردم گرفتم و با اخمای درهم بیرون رفتم روی تک…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 47
-اما در مورد حال روحیش هنوز نمیتونم حرفی بزنم چون از لحظه ای که بهوش اومده هنوز یه کلمه حرف…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 74
حََل بشم … صدای هق هقم با صدای گریه ی مردونه ی کسری قاطی میشه .. یه : صدا اونور…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 73
صدا میزنم : تورج یکی از زیر دست تورج رد میشه و منو میبینه … یسنا ؟!؟! … لبخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 72
امیر ـ خوشم میاد … عاشقه خوب کسی شدی. .. جماعتی حریفش نمیشه ! … اما از … پا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 46
روزها می اومدن و می رفتن بدون اینکه متوجه بشم تنها چیزی که روز به روز قلبم و تهی می…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 71
درو می زنه و خیلی نمی گذره که صدای پر شتابه پاهاش رو می شنوم … آخرشم دستگیره ی…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 70
چشمام رو می بندم و میگم : من عاشقه مسیح شدم ـ تقلب که میکردی ایلگار دعوات میکرد ……
بیشتر بخوانید »