رمان طلا
-
رمان طلا پارت 128
روی سینههایم را بوسید .صدای ناله ام بلند شد. +جان دلم زندگی نفس های داغ و…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 127
-میدونم عزیزم… میدونم، تو هیچوقت کاری نمیکنی که به من آسیب برسونه دورت بگردم چرا اینقد خودتو…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 126
+ نه نباید این کارو میکردی لاله گوشم را به دندان گرفت و با تمام قدرت…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 125
– عزیزم چرا داری این کارو با خودت میکنی ؟بذار توضیح بدم همه چیو پک محکمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 124
+ توی بچه کونی خودتو مرده بدون، از این لحظه به بعد منتظرم باش امروز نکشمت فردا،…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 123
+ آیییی سریع زخمش را تمیز کردم . نیازی به بخیه زدن نبود.باند روی زخم…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 122
+ میرم خانوم دکتر میرم فعلا چیزی باشه دردشو موقت بندازه خیلی ممنونت میشم با تردید نگاهش…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 121
– حالا قابل خوردن هست غذای سرآشپز نرسیده به گاز بین دستانش قفل شدم . …
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 120
آنقدر شوکه شده بودم که یادم رفت دستم را عقب بکشم و فقط به حرکاتش خیره…
بیشتر بخوانید »