رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 12
واقعا خودمم نمیدونستم چرا بدنم اینقدر نسبت به این دختر زود واکنش نشون داده و اینطوری داشت از پایین…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 11
کلکل و دعوای امروزم با آیناز باعث شده بود اعصابم به کل بهم بریزه و الانم امیلی با این…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 10
در آسانسور بسته شد و بالا رفت ولی من اینقدر گیج و منگ بودم که قدرت هیچ عکس العملی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 7
_گفتم تو اگه هم بخوای نمیتونی از این شرکت بری !! گیج سرمو کج کردم و سوالی پرسیدم :…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 6
” آیناز “ توی این چند روزی که گذشته بود خبری از ماکان نبود و انگار بیخیال من شده…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 5
_اگه اجازه بدید من باهاش حرف بزنم عمه جان !! این کی وارد اتاقم شده که متوجه نشده بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 4
با صدایی که تعجب توش موج میزد گفت: _سلام ببخشید مزاحم شدم ولی من اومدم که با رییس صحبت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 3
” آیناز “ با رسیدن به خونه با خوشحالی دستی به موهای بلندم کشیدم و درحالیکه در سالن رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 2
یعنی چی این حالش ؟! واااای نکنه …. نکنه مهدی ، امیلی رو دوست داشته باشه ؟! بلند شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 1
#Part1 ” نیمـــــــا “ فنجون قهوه رو توی دستای سردم گرفتم و با اخمای درهم بیرون رفتم روی تک…
بیشتر بخوانید »