به سینه ش می خورم و با همون ترس سر بلند میکنم … اخمو نگام میکنه و حرصی دندوناش رو می بینم که روی هم می کِشه …. صدای جیغ و دست و هورا دورمون بلند میشه که اطراف رو نگاه میکنم … هرکسی متلکی میندازه … عاقا زوج امشب …
ادامه مطلب »آرشیو ماهانه: سپتامبر 2018
رمان حرارت تنت پارت ۱۷
مسیح انگاری حالش رو میبینه که چقدر داغونه و چیزی نمیگه … سمت کسری می ره : هوی .. پاشو .. کسری .. پاشو تنه لش … کسری چشم باز میکنه و با دیدن مسیح می خنده : بَه ، داش مسیح گل … کش دار حرف میزنه و مشخصه …
ادامه مطلب »رمان حرارت تنت پارت ۱۶
چهره ی سودابه وا میره و میخندم که صدای کسری میاد : مرض داری بچه ؟ خب خودش خوشش اومده دیگه … غیره اینه ؟ حالا چه فرق داره من بگم خوبه یا نه ؟ مسیح نگام می کنه : تو کی می خوای بری ؟ کجا ؟ خونه …
ادامه مطلب »پارت ۳۹ رمان هزار چم
به درخواست نویسنده همه پارت های رمان هزارچم برداشته شد
ادامه مطلب »پارت ۱۴ جلد دوم دیانه
با اینکه چهره ی آرایش کرده ای داشت اما انگار حال نداشت. مونده بودم چطوری میخوان سوار شن که غزاله اومد جلو و گفت: -حکومت خانوم هاست، من جلو پیش دیانه جون می شینم. پارسا رو صندلی عقب جا گرفت وغزاله کنارم نشست. بعد از طی مسافت خسته کننده …
ادامه مطلب »رمان حرارت تنت پارت ۱۵
خب اهور … پوزخند صدا داری میزنه و می گه : با اهورا بودی ! نمی دونم چرا نمی خوام ذهنش جاهای بدی بره و تند میگم : اومدم بیرون … خب گوشی نداشتم ، شماره ی تو رو هم نداشتم … فقط شماره اهورا بود … زنگ زدم اومد …
ادامه مطلب »رمان حرارت تنت پارت ۱۴
اهورا محل نمیده که سوار آسانسور میشم و پایین میرم … مسیح جلوی ساختمون ایستاده و با دیدنم ریز بین نگام میکنه که میگم : حاج بابا چشه ؟ علیک سلام … خجالت زده جواب می دم : سلام … سوار شو … سوار میشم که مسیحم پشت فرمون میشینه …
ادامه مطلب »رمان حرارت تنت
رمان حرارت تنت نفس نفس می زنم. توجهش سمت دیوار جلب میشه و یه قدم جلو میاد … ترسیده تر، هر دو دستم رو جلوی دهنم میذارم و تکیه م رو به دیوار میزنم .. چسبیدن رژ لبم به کف دستم رو حس میکنم … کمر لختم سردی دیوار سنگی …
ادامه مطلب »رمان حرارت تنت پارت ۱۳
جاوید میشینه جلوش از دوست دخترای یکی از یکی رنگی ترش حرف میزنه بعد توقع داره جوابش مثبت هم باشه … میترا بابک کجا موند ؟ … از اتاق بیرون میزنه و مژگان میگه : وایسا منم بیام …. سیما به کسری نگاه میکنه : به نظرم تا پنجاه تای …
ادامه مطلب »رمان حرارت تنت پارت ۱۲
مسیح فقط اخمو ایستاده و محل نمیده ، میگم : ما می بریم ! مسیح زیر چشم نگام میکنه و بعد می پرسه : قانون بازی چیه ؟ انگاری مسیح تا حالا بازی نکرده و حرف یاشار اینو ثابت میکنه که میگه : مسیح اولین بارته هول نکنی … همه …
ادامه مطلب »