رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 57
بدون اینکه توجه ای به میزای دور و بر بکنم مستقیم رفتم و پشت آخرین میز ته سالن…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 56
_ولی داداش….اون دختره گناه داره نابودش کردی میفهمی ؟؟ نه این ول کن نیست ، دست از…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 28
#ایران_تهران #علیرام علیرام خیره ی پانیذ و حرکاتش بود. پانیذ چرخی زد و اومد با فاصله کنار علیرام نشست.…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 55
با این حرفم خشمگین بازوم رو کشید و سینه به سینه ام ایستاد _معلوم هست داری چی میگی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 27
#ایران_تهران #علیرام با باز شدن در سالن و ورود پانیذ و خانواده اش علیرام به پانیذ که پشت دسته…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 54
آنچنان یکدفعه ای به طرف خودش کشیده بودم که وحشت زدن جیغ بلندی کشیدم که عصبی کنار…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت آخر
مهری که از قلب تغذیه می شد، تمام نمی شد. به خدا قسم که نمی شد. ************************************ ************************************ *** تاکسی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 71
بهشون گفتم کباب تورو آب دار تر بردارن عزیزم. شاهرخ خان لبخندی زد و من، با شوق تماشایشان کردم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 53
_دوست دخترم شو !! چی ؟! دوست دخترش بشم ؟! با چشمای گرد شده نگاش کردم باورم نمیشد…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 70
کار خاصی نبود، فقط خیلی وقت بود که این مورد فوبیای شدید رو ندیده بودم. مخصوصا توی این سن. من…
بیشتر بخوانید »