رمان
-
سنگ قلب مغرور پارت 10
فضا برای نفس کشیدن نبود…. هر چقدر هم سعی میکردم که با نفس عمیق کشیدن آروم باشم نمی شد…. دستم…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 9
اروم باش فقط به مهمونی فکر کن… آخ… مگه میشه؟………. چطوری ؟ ….. این خونه ی حسان فردادِ… خونه…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 8
دچار افت فشار شده . بعد بهش یه سرم زدن… کلافه روی صندلی کنار تختش نشستم همه تنم چشم شد…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 7
من میخ چشماش شدم… تمام اون قول و قرار هایی که توی اون ده روز با خودم بستم با…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 6
وایستا ببینم تا جایی که یادمه صورتش صاف بود اما حالا این ته ریش های نا منظم چیه…. اصلا…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 5
بدون هیچ حرفی … هیچ صدایی.. فقط با نگاهم می تونستم آرومش کنم… هیچ کلمه ای به ذهنم نمی رسید……
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 4
خدایا ببین منو… صدامو میشنوی…. نمیخوام عذاب الانمو پروانه بکشه… نمی خوام مثل من مهر بی کی روی پیشونیش…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 3
ـ پس تا 6صبح امادس. خوبه… بهتره زودتر بریو تمومش کنی….. من با این حرفش بلند شدم و خواستم برگردم…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 2
فرماشون با تمام فرمهای لباسی که قبلا دیده بودم فرق داشت یه جورایی شیک و گرون قیمت بودند. اصلا نمی…
بیشتر بخوانید » -
سنگ قلب مغرور پارت 1
نام کتاب : سنگ قلب مغرور نویسنده : asiyeh69 خیلی وقته یاد گرفتم بخندم.اگر تمام دنیا ،بدبختیهاشو بهم هدیه بده…
بیشتر بخوانید »