رمان
-
رمان عاشقتم دیونه پارت 5
زود با خنده نامحسوسی آب وگرفت خورد و بهم یه چشمک زد و روبه رادین گفت: -میسی. رادین لبخندی…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه پارت 4
-اشکان من میرم پیش فاطیما. یهو رادین با صدایی که تمسخر ازش میبارید گفت :-عه، راستی خانم شهامت،حالتون خوبه؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه پارت 3
به پروانه که داشت از این حالت من کیف میبرد نگاه کردم وماژیکو برداشتم هرچی از انتگرالی که حل…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه پارت 2
_..اسمت چی بود؟ چشماش روزمین بود.بوهَع این چرا یاآسمونو نگاه میکنه یاهوارو؟ به صورتم نگاه جدی انداخت وگفت:…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاشقتم دیونه پارت 1
باعصبانیت تو پیاده رو راه میرفتم و به خودم فوش میدادم: __ آخه دختره خر توباید انقدر به…
بیشتر بخوانید » -
رمان شروع تلخ
رمان شروع تلخ نویسنده : فاطمه .ب ژانر : عاشقانه بخشی از خلاصه رمان شروع تلخ : …
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب سالار
رمان ارباب سالار نویسنده: Leily خلاصه: داستان یه دختره… دختری که همیشه تنها بوده. مثل رمانهای دیگه، دختر قصه…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب سالار پارت آخر
سهراب سرشو نزدیک سوگل برد…. سهراب:دخترِ قشنگیه… سرویس دهیشو نمیدونم اما دهن پر کنه… ببینید چی بوده که ارباب…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب سالار پارت 13
“سوگل” یک هفته مونده بود که زایمان بکنم، یک هفته مونده بود… هم خوشحال بودم… هم ناراحت… خوشحال از…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب سالار پارت 12
حسام:میدونم که متاهل نیستین. پس میدونست که به خودش از این جرعتا میداد. حسام:مقدمه چینی نمیکنم میخوام با مادرم…
بیشتر بخوانید »