رمان
-
رمان حرارت تنت پارت 79
ساکت میشم … زبونم نمی چرخه بگم اونی که برات مادری کرده مادرت نیست و … مادره منه ……
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 78
ماهرخ ـ تورج رو چرا زحمت می ندازی ؟ … رانندگی نکنه اینجا … تورج می خنده : برو…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 4
با صدایی که تعجب توش موج میزد گفت: _سلام ببخشید مزاحم شدم ولی من اومدم که با رییس صحبت…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 77
جیگر گوشه م رو تخته بیمارستانه …. نفسم سرش رو زانومه و چشم انتظاره … میشه رفت خونه ؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 3
” آیناز “ با رسیدن به خونه با خوشحالی دستی به موهای بلندم کشیدم و درحالیکه در سالن رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 76
رو .. دیدم گریه ها و دلگیری ها رو … حتی عذاب وجدان ها رو … بیچاره حاج بابا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 2
یعنی چی این حالش ؟! واااای نکنه …. نکنه مهدی ، امیلی رو دوست داشته باشه ؟! بلند شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 75
تورج با خودش می جنگه … من حس میکنم هرکسی حتی وقتی موهاش یه دست سفید بشه … یا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 1
#Part1 ” نیمـــــــا “ فنجون قهوه رو توی دستای سردم گرفتم و با اخمای درهم بیرون رفتم روی تک…
بیشتر بخوانید »