رمان
-
رمان غرقاب پارت 66
اوهم حالا داشت متفکر و کلافه نگاهم می کرد. این بدشانسی بزرگی بود که دقیقا وقتی چیزی تا ساعت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 48
با وحشت نگاهم کرد و گفت : _چته چی شده ؟؟؟ با بهت اشاره ای به تخت قرمز…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 23
#ایران_تهران #علیرام نارمین بین دوستهاش نشسته بود و صدای موزیک شاد تمام سالن رو برداشته بود. پا روی پا انداختم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 65
من حس می کردم، هرچقدر سنم بالاتر برود، جلوی عشق مقاوم تر می شم. دیگر دست و دلم نمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 47
با فکر به اینکه بازیم داده خشمم اوج گرفت و جعبه خالی رو توی دستم فشردم که امیرعلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 64
گم نشو تو فکر پرواز نذار بمونه غمت رو دلم عشق دردسر ساز” از سالن سینما که بیرون زدم،…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 22
#ایران_تهران #پانیذ نگاهمو به صفحه لپ تاپ دوختم. به نظرم که تیزر جذابی شده بود؛ بخصوص اون گندم زار. دلم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 63
صبح را با انرژی آغاز کرده بودم. کله پاچه ای که عموهمایون خریداری کرده بود، همه را دور هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 46
امیرعلی که معلوم بود تازه رسیده و معلوم نبود چقدر از دعواهای ما رو دیده از توی تاریک روشن…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 62
حرفش را ادامه نداد. من هم چشمانم را بستم. هم من خوب می دانستم او چه می خواهد بگوید،…
بیشتر بخوانید »