رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 106
امیرعلی که از صدای داد بابا خشکش زده بود به خودش اومد و بعد اینکه با…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 57
#ایران_تهران #میلاد با اومدن جواب آزمایشات همه با خیال آسوده به دنبال تدارکات مراسم بودند. حالا همه میدانستند…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 105
اگه میدونست من چه سختی ها و بدبختی هایی کشیدم اینطوری مخالف نبود ، با یادآوری اتفاقایی که برام…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 56
#ایران_تهران #علیرام همیشه در خیالاتش اتاق پانیذ را با رنگهای شاد تصور می کرد. اتاق مثل تصوراتش بود. لبخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 104
_آیناز چی شدی دختر ؟؟! با حال بد آب دهنم رو قورت دادم و لرزون گفتم : _واااای…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 103
چطور تموم مدت این به ذهنم نرسیده بود ؟! شاید اونجا بردش آره !! از شرکت بیرون زده و…
بیشتر بخوانید » -
رمان ویدیا جلد دوم پارت 55
#ایران_تهران #پانیذ یک هفته از روزی که با علیرام و بقیه به ویلای علیرام رفته بودند میگذشت. طی این…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 102
” نیما “ چند روز گذشته بود و جرات اینکه به بیمارستان سری بزنم رو نداشتم و فقط و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 101
سرش رو کنار گوشم آورد و آروم زمزمه کرد : _هیس…نترس هیچی نشده !! دماغمو بالا کشیدم و فین…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 100
_راستی دیشب چه اتفاقی بینتون افتاده بود شیطونا ؟! هان ؟! این چی داره میگه ؟؟ دستپاچه خندیدم…
بیشتر بخوانید »