رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 157
سری به تایید حرفش تکونی دادم دندون قروچه ای کرد و با خشم گفت : _دیدی گفتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۸۲
– بله! – چی خوردی مامان؟ دو به شک نگاهم کرد. چند ثانیه بعد اوفی کرد و سرش را به…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 156
_نه نه چیزی نشده عالیم _اوکی پس اگه میشه ادامه حرفامون بمونه برای بعد ، چون میخوام…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۸۱
حس کردم نفسش قطع شد. حق داشت…جملهام زیادی نفسگیر بود. شدت هیجانی که برای گفتنش داشتم به قدری زیاد بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 155
ناباور با دست به خودش اشاره ای کرد _با منی ؟؟ از گوشه چشم نیم نگاهی…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلا پارت 138
+ جز کلمه ببخشید هیچی نمیتونم بگم چشمانم را بستم قبلاً هم یکبار در خواب دیده…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط پارت ۸۰
خندهی تمسخر آمیزی به رویش پاشیدم و دست به سینه شدم. – نه بابا انگار یه چیزیم طلبکار شدیم. انگشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 154
_میگم تو ندیدی کسی توی اتاق رئیس بره ؟؟ دلهره به وجودم ریشه زد دست لرزونم روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوگار پارت 127
وقتی برای ثابت کردن بی گناهی اش احتیاج به این دارند که همه حضور داشته باشند و شهادت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 153
_بخاطر اون دختره ؟؟ یکدفعه انگار تازه دوهزاریش افتاده باشه که منظورم چیه ، چشماش گرد شد و ناباور ادامه…
بیشتر بخوانید »