رمان
-
رمان حرارت تنت پارت ۳۰
یاشار از جا بلند میشه و میگه : میرم و هرچی شد خبرت میکنم آبجی خانوم … آبجی خانوم…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 15
فروزان تشکری کرد و به سمت شاهرخ برگشت. مطب تقریبا شلوغ بود. -بیا بشین، کارم تموم شد میریم…
بیشتر بخوانید » -
رمان قصاص
رمان قصاص نویسنده : سارا گل خلاصه: شاید برای همه پیش اومده باشه که میون روزمرگی ها ،…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 14
حداقل نه حالا که فقط چند روز از آمدنشان می گذشت. -من برم کمک رقیه.گناه داره دست تنهاست.…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 29
نادر تند ازم فاصله میگیره و میگه : پاش .. پاش پیچ خورد، گرفتم نیفته … بغض کرده و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 11
-اسپاکو، منم با عمه و بابا موافقم. روستا دیگه برای شما امن نیست. پسر خان فهمیده تو دختری ……
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 13
-من تورو یادم نمیاد اصلا. شادان متعجب نگاهش کرد. اصلا متوجه جمله اش نشد. فربد به قیافه ی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 10
گوشه ی لبش کمی بالا رفت. لبه ی تخت نشوندم. صندلی پایه بلند استیل رو کشید و رو به…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 12
دختر خجالتی… این صورت سیب شده را پای چه بگذارد؟ تن عقب داد و دست رها…دختر بدبخت! شادان دستپاچه…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 11
فصل دوازدهم پتو را تا روی سینه اش بالا کشید. شاهرخ دست زیر چانه اش زده نگاهش می…
بیشتر بخوانید »