رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 25
خواستم حرکتی بکنم و به شدت کنارش بدم ولی با شنیدن صدای آنا از پشت در اتاق از تقلا…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 59
حمید پایش را پایین گذاشت. -چقدر غر می زنی. -رعایت کن غر نزنم. حمید نگاهی به املت انداخت. -غذای…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 24
نه نمیشه تا من حال اینو نگیرم دلم آروم نمیشه نیم نگاهی به امیری که عجیب خیره حرکاتم بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیازپام پارت 21
طره ای از موهام که روی صورتم اومده بود رو کنار زدم. نگاهش به حلقه ی توی دستم افتاد. هول…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 23
چمدونمو بیرون کشیدم و تمام لباس هایی که با خودم به این خونه آورده بودم بدون اینکه مرتبشون کنم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 22
به چیزی شک نکردن ؟؟ زیر لب با خودم این جملشو چند بار زمزمه کردم و با اینکه خودمم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق
📚 عنوان : سفر به دیار عشق ✍🏼 نویسنده : arameeshgh20 خلاصه : 📜 چهار ساله همه ازش متنفرن……
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 21
“نــــــورا “ از شبی که اون اتفاق بین من و امیرعلی افتاد و من نتونستم راضیش کنم دیگه ندیده…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 20
با دیدن آینازی که با بُهت نگاه ازمون نمیبرید خواستم جیغ بزنم که امیر زودتر به خودش اومد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 34
صدای کسری از پشت سرم میاد : خدا به خیر کنه … مسیح مچ دستم رو میگیره و منو سمت…
بیشتر بخوانید »