رمان توسکا
-
رمان توسکا
رمان توسکا نویسنده : هما پور اصفهانی خلاصه رمان: 🔸توسکا دختری از جنس همه دخترا … که ناخواسته…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت آخر
ضربان قلبم روی هزار بود … بالاخره جلوی اشکام مغلوب شدم و صورتم شسته شد … یه قدم دیگه…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 11
– – یعنی چی؟! – یعنی اینکه می گه توسکا منو توی بدشرایطی تنها گذاشت … می گه حتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 10
– هیچی … فقط داری دیوونه ام می کنی … دوست داری حرصم بدی … – نه … من…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 9
– خوب از بس خنگی دیگه … آرشاویر به آرتان گفته دو ماه اولی که از ایران رفته یه…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 8
مامان پرید تو اتاقش لباس عوض کنه منم راه افتادم سمت اتاقم که بابا صدام کرد … اه حالا…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 7
– آرشاویر! آرشاویر با خنده گفت: – خانم ها آقایون … قابل توجه همتون … نامزدی خودم رو با…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 6
– وای نگــــــو… اگه تو نمی یومدی من اینجا اینقدر می موندم تا استخونامم پودر بشه … خیلی رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 5
– یه خاکی تو سرم می کنم بالاخره … دیگه منتظر حرفی از جانب بابا نشدم و رفتم توی…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 4
چه اسمش آشنا بود … این اسمو یه جایی شنیده بودم … پدر جون نذاشت زیاد به مغزم فشار…
بیشتر بخوانید »