جلد دوم دیانه
-
پارت 4 جلد دوم دیانه
با نگاهم تا آشپزخونه بدرقه اش کردم. وقتی از نظرم پنهان شد سرم و به مبل تکیه دادم و…
بیشتر بخوانید » -
پارت 3 جلد دوم دیانه
بالاخره مهمونی تموم شد و به خونه برگشتم. روزها می اومدن و میرفتن. اوضاع کار بهتر شده بود و…
بیشتر بخوانید » -
پارت 2 جلد دوم دیانه
نگهبان با دیدنمون در و کامل باز کرد. پارسا با ماشین وارد باغ شد. پیاده شدم و نگاهی…
بیشتر بخوانید » -
پارت 1 جلد دوم دیانه
با چند گام بلند سمت اتاق کار آقای کاظمی رفتم و بی هوا در و باز کردم. آقای کاظمی…
بیشتر بخوانید » -
جلد دوم رمان دیانه
جلد دوم رمان دیانه با چند گام بلند سمت اتاق کار آقای کاظمی رفتم و بی هوا در و…
بیشتر بخوانید »