رمان طلا پارت 128
روی سینههایم را بوسید .صدای ناله ام بلند شد.
+جان دلم زندگی
نفس های داغ و بلندم کل اتاق را دربرگرفته بود .
دست دو گردنش حلقه زدم و لبهایم را به مهمانی لبهایش دعوت کردم.
تن های داغمان به هم میخورد و من تا دیوانگی راهی نداشتم.
آرام روی تشک خواباندم.
لبهایش جایجای تنم را به آتش میکشید و خاکستر میکرد .
در وجودم حرص ،طمع و عشق زبانه میکشید.
دستم مدام روی عضلههای بدنش در گردش بود.
دست پشت کمرم برد و مرا کمی از زمین جدا کرد.
دهانم خشکشده بود از نفسهای مداوم و پیدرپی .
سرم روی بالش و کمرم از زمین جدا بود.
بوسه اش روی سیبک گلویم مجابم کرد سربلند کنم .
دست دور گردنش حلقه کردم و خودم را به او چسباندم.
موهایم را به یک طرف ریخت و بوسههای پیاپی اش از شانههایم شروع شد.
لذتی که با هر بوسه اش به تنم تزریق میشد قابل وصف نبود.
تنم را با آن دستان مردانه و قویاش هزاران بار طواف کرد.
تنها پوششی که داشتم یعنی شلوارم را هم درآورد.
آنقدر داغ و دیوانه شده بودم که دیگر خجالت برایم معنی نداشت.
باز به سمت لبم حجوم آورد و بوسهای طولانی را رقم زد.
+آخ فرشته ی من امشب منو به بهشت خودت دعوت کردی
بوسهای روی بازویش زدم.
– اشتباه میکنی تو منو به بهشت دعوت کردی
آسمان شب چشمانش از هر زمان دیگری درخشانتر و پرنورتر بود.
مرا کمی از خود دور کرد و با حظ وافری خیرهام شد.
زیر نگاهش داشتم ذوب میشدم و دست و پایم را گم کردم.
بعد از اینکه سیر شد از نگاه کردم باز روی تشک درازم کرد و خودش روی بدنم خیمه زد.
و زیر گوشم زمزمه کرد.
+فقط خودتو به من بسپر همه کسم
در آن نیمهشب با تیر کشیدن و درد گرفتن زیر دلم خودم را تسلیم عشق کردم و ذرهای هم دچار پشیمانی نشدم.
ذاتاً روح و روانم را خیلی وقت بود که او اسیر کرده بود و جسمم را هم خودم به اسارت دعوت کردم.
اسارتی که اگر به من بود هیچگاه هیچ تلاشی نمیکردم تا آزاد شوم.
در ثانیه به ثانیهی آن رابطه تمام فکر و ذکرش من و احوالات من بود .
مراعات بیشاز اندازهاش مرا به وجد میآورد.
حرفهای عاشقانهای که زیر گوشم نجوا میکرد حواسم را از درد که هیچ از عالم و آدم پرت میکرد .
بوسههای پر از مهر و حرارتش وادارم میکرد هر دردی را به جان بخرم.
جایی وسط رابطه نتوانستم درد را تحمل کنم صدایم درآمد.
سریع واکنش نشان داد.
+ جونم؟ درد داری؟ میخوای تمومش کنم ؟
لبهای ترک خوردهام را خیس کردم بوسهای روی لبهایش نشاندم.
چرا چند روزه پارت نمیزارین:/
چرا پارت جدید نمیزارین؟
سلام، کی پارت جدید میزارین؟
پارت جدید نمیزاری ؟