ماه: فروردین ۱۳۹۹
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 26
هنوزم کامل مستی از سرم نپریده بود پس با دیدن این حرکتش عقب کشیدم و گیج لب زدم :…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 33
ـ حرف بزنیم. سرم را تکانی دادم، خیسی مانده ی زیر چشمم را گرفتم و با نگاهی به صورت…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 32
بعید می دانستم، با این یک نفر را بعید می دانستم. موبایلم را چک کردم و پیام حاضر شده…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 25
_فکر نکن از دستم در رفتی کوچولو ؟! چندبار متن پیام رو مرور کردم و بی اختیار لرزی به…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرقاب پارت 31
کمکش کردم بنشیند، هنوز کمی ضعف داشت و دستانش می لرزید. بعد هم با بستن در، راهم را به…
بیشتر بخوانید »