ماه: تیر ۱۳۹۸
-
رمان دیازپام پارت 33
بعد از گذشت ساعتی، با اعلام مهماندار، هواپیما تو شهر الماتی به زمین نشست. از هواپیما پیاده شدیم. اواخر شهریور…
بیشتر بخوانید » -
رمان من یک بازنده نیستم پارت 75
* اجازه را از پدرش گرفته بود. مادرش کلی غرغر کرد. کار همیشگیش بود. اگر غرغر نمی کرد که…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 45
قاطیه ی رد بوسه ی چند دقیقه ی پیش مسیح شده و دلم ضعف میره از عشقی که مسیح…
بیشتر بخوانید »