ماه: مهر ۱۳۹۷
-
رمان تقاص فصل 8 قسمت 2
داریوش تا به حال به این قضیه فکر کردی که می شه با صبر به خیلی چیزا رسید. – منظورت…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 8 قسمت 1
– یالا دیگه حالا صدای قار و قور شکم آرمین تا بالا هم می رسه. با اینکه حوصله نداشتم با…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 7
با وحشت گفتم: – زده به سرت؟!!! این حرفا چیه؟! طلاق بگیرم بچه مو هم سقط کنم … بعد تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 6
سپیده در حالی که روسری سفیدش رو توی مشتش فشار می داد، لب تخت نشست و گفت: – خوب دوست…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 5
دلم می خواست سرمو به دیوار بکوبم. باورم نمی شد که اینقدر ساده داریوش منو هم مثل یه تیکه آشغال…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 4
با مهمونای جدید هم سلام و احوالپرسی کردم و سر جام کنار سپیده نشستم. سپیده هی از گوشه چشم بامز…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 3
ا خودم فکر کردم ذکر خیر کی بود؟ خاله کیمیا؟!! خوبه همین الان داشت می گفت کاش اون نباشه ها!…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 2
مامان با تعجب گفت: – چت شد یهو؟ اوقور بخیر کجا تشریف می برین؟ دلم نمی خواست حرف بزنم. فقط…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص فصل 1
خلاصه: سالها پیش … وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی…
بیشتر بخوانید » -
پارت 16 جلد دوم دیانه
-من قاتلم … من کشتمش … -آقای محسنی! امیریل ازم فاصله گرفت. -خانوم رو فعلاً ببرید بازداشتگاه. هراسون به…
بیشتر بخوانید »