ماه: مرداد ۱۳۹۷
-
پارت 8 جلد دوم دیانه
#کران نگاهم رو بهش دوختم. رنگ پریده اش پریده تر شده بود. نگاه دکتر و پرستار به صورتش بود.…
بیشتر بخوانید » -
پارت 7 جلد دوم دیانه
با تنه ای کوتاه از کنارم رد شد. سر برگردوندم و نگاهی به قامت بلند و قدمهای استوارش انداختم.…
بیشتر بخوانید » -
پارت 6 جلد دوم دیانه
نگاهم رو از شیشه به جاده دوختم. هلیا خودش رو وسط دو تا صندلی کشید. -واای چه خبره انقدر…
بیشتر بخوانید »