رمان دیازپام
رمان دیازپام
نویسنده : فریده بانو
ژانر : عاشقانه
روبروی آینه ی کوچک توی تنها اتاق خونه ایستادم. موهای مشکی و نرمم رو کامل بافتم و لچکو روی پیشونیم بستم.
مادر وارد اتاق شد. نگاهی به قد بلند و هیکل تقریباً درشتش انداختم.
لباسهای بلند و پرچین بختیاریش تنومندتر نشونش می داد.
-این کار و نکن دختر … برای چی میخوای بری اون عمارت؟
چرخیدم و رو به روش قرار گرفتم.
-تو نگران چی هستی؟ چرا من و از اون عمارت دور می کنی؟ بعدشم، توی این ۲۳ سال سن همه من و به چشم یه پسر دیدن، دیگه ترس نداره!
-تو نمی فهمی … مگه یک روز دو روزه؟ باید بادیگارد پسر فرنگ رفته ی خان بشی، اگه بفهمن چی؟ من جز تو کسی رو ندارم.
-نمی فهمن مادر من، خیالت راحت … بعدش شاید اصلاً توی مسابقه برنده نشدم!
مادر با نگرانی دست روی دستش زد.
-مثل پدر خدابیامرزت لجبازی!
-خودت گفتی معلوم نیست پدر مرده باشه، پس حتماً زنده است. من انتقام تمام قبیله ام رو از این خان و خان زاده هاش می گیرم … هرچند الان دیگه دوره ی خان و خان بازی تموم شده اما شماها هنوز پایبند عقاید پوسیده ی قدیم هستین.
مادر سریع دستش و روی دهنم گذاشت.
-آروم دختر، آروم … قرار نیست کسی بفهمه تو کی هستی و ما چرا تو این روستای لعنتی هستیم.
سری تکون دادم. مادر دستش رو از روی دهنم برداشت.
پدرم رو ندیده بودم اما مادر می گفت مرد قدبلند و تنومندی بوده، مثل دخترعموش، مادرم!
مادر صورتم رو توی دستهاش گرفت.
-اسپاکو، از کل خانواده ام فقط تو برام موندی … نمیخوام تو رو هم از دست بدم.
-نگران نباش مادر.
-آخه مادر نیستی تا دلنگرونی من و بفهمی.
گونه های سفیدش رو بوسیدم. نگاه آخر و تو آینه به خودم انداختم.
۲۳ سال بود که به عنوان یه پسر ( لال) که با لکنت حرف میزنم تو کل منطقه می شناختنم.
هیچ کس نمی دونست دخترم بخصوص بخاطر قد بلندم و چهره ی گندم گونم.
خان قرار بود برای پسر دومش که قراره از اروپا برگرده بادیگاردی بگیره و تقریباً نصف جوونهای روستا ثبت نام کرده بودن.
بهترین موقعیت برای نزدیک شدن به خانواده ی خان بود. هرچند مادر راضی نبود اما تمام این سالها فقط بخاطر انتقام از خان زنده بودم و نفس می کشیدم.
پارت های رمان https://goo.gl/GVFe3s
ادمین کجایی پس
هر وقت پارت جدید بیاد میزارم
پارت 17رو کی میزارید
سلام و خسته نباشید خدمت ادمین سایت
ببیخشید پارت هارو باید کجا فرستاد ؟
شرمند ه
پارت های چی رو ؟
ببخشید پس کی دوباره پارت میزارید من دق کردم
به زودی میزارم
پس پارت ۱۰ چیشد؟؟؟
نویسنده داشت خوب پیش میرفت
سلام لطفا ایدی کانال تلگرام دیازپام رو بزارید ممنون
پارت 10 کو؟؟؟؟؟
پس پارت
9 کى میاد؟
ما منتظر هشتمی هستیم هیچ جا نمیریم همینجا هستیم (گناه دارم امتحان دارم هی باید بیام چک کنم حرص بخوم ک نذاشتین نویسنده جان بزار گناه دارم)
سلام لطفا ایدی کانال تلگرام دیازپام رو بزارید ممنون