رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 32
_ عجب از کی تا حالا من عاشق تو شدم ؟! چی ؟! این چطور متوجه شده من چی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 31
به سختی از زیر سوال و جواب های مامان در رفتم و به هر طریقی بود خودم رو سرگرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 30
از شرکت بیرون زدم و درحالیکه به ساختمون شرکت خیره میشدم نفسم رو با فشار بیرون فرستادم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 29
_دا….دادش با شنیدن صداش گوشی توی دست لرزونم لغزید که آرنجم روی میز ستون کردم و چشمام رو با…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 28
هنوز همونجا ایستاده بودم و گیج اطراف رو از نظر میگذروندم که کسی صدام زد و گفت : _خانوم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 27
سکوت کرد و بعد از چند ثانیه که انگار متوجه منظورم نشده گیج سوالی پرسید : _چی ؟! شروع…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 26
هنوزم کامل مستی از سرم نپریده بود پس با دیدن این حرکتش عقب کشیدم و گیج لب زدم :…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 25
_فکر نکن از دستم در رفتی کوچولو ؟! چندبار متن پیام رو مرور کردم و بی اختیار لرزی به…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 24
ابرویی بالا انداخت و بی تفاوت گفت : _ نه اصلا …. فقط برای سرعت گرفتن بهتر کارها یکی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 23
وضعیت کی خوب نبود ؟؟ گیج به طرف امیرعلی که حالا غمگین به نظر میرسید برگشتم و سوالی لب زدم…
بیشتر بخوانید »