رمان
-
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 165
_نه نه میخوام یه کم بیشتر پیشش بمونم _اوکی فقط یه دقیقه سری تکون دادم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط ۹۱
وحشت زده به سمتش چرخیدم. – حکم حاملگی بعد از طلاق چیه؟ پوفی کرد و از آینهی بغل نگاهی به…
بیشتر بخوانید » -
رمان طلایه دار پارت ۲
-دو تا چیز بگو مادر… لبهاش کمی کِش آمدند. عقل و دلش میگفت بیبی فاطمه ریسمان محکمیست برای چنگ زدن……
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 164
_مجبور بود قبول کنه مگه راه دیگه ای هم داشت ؟؟ عصبی به سمتم اومد و بالای…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط ۹۰
اومی گفت و قاشق به سمت دهان گرفت و من با پلک محکمی تنه به صندلی تکیه دادم. – املوز…که…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 163
_هیس… دیگه نمیخوام چیزی بشنوم به دست لباس از توی کمد بیرون کشید و جلوی چشمای مات…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط ۸۹
با نفس بند آمدهای که از یادآوری آن خاطرات کذایی بود، سکوت کردم و با چشمانی بهم فشرده سرم را…
بیشتر بخوانید » -
رمان بالی برای سقوط۸۸
او یک عوضی بود که هیچگونه قصد تغییر پیدا کردن نداشت. نیشخندی زد و دست در جیب به سمتم چرخید…
بیشتر بخوانید » -
رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 162
هُرم نفس هاش که توی صورتم پخش میشد و عطر خاص تنش و از همه بدتر سینه مردونه…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوگار پارت 129
دستم مشت میشود… از توهین مستقیمش به من و اطرافیانم ، میتوانم آنقدر گُر بگیرم که…
بیشتر بخوانید »