رمان قرار نبود
-
رمان قرار نبود
رمان قرار نبود ﺻﺪای آﻫﻨﮓ آﻧﺸﺮﻟﻲ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ .ﺳﺮم داﺷﺖ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﻣﻲ ﺷﺪ .دﺳﺘﻢ رو از ز ﻳﺮ ﭘﺘﻮ ﺑﻴﺮون…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت آخر
از اتاق رفتم بیرون. می خواستم برم یه لیوان شیر بخورم. یه دست لباس پاره پوره و گشاد تنم کرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 10
بعد از خوردن ناهار نیلی جون و سوره میز و جمع کردن و نذاشتن من دست به سیاه و سفید…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 9
علاقه ام به تو خیلی بیشتر شده حالا روزگارم قشنگ تر شده از اون وقت که تو با منی حال…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 8
چونه ام شروع به لرزیدن کرد. یه دور کامل دور پیست چرخیده بودیم. آرتان آروم پیچید جلوم و منم ترمز…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 7
دادش بلند شد: – خفه شـــــو دختره سلیطه. اگه خیلی تریپ شجاعت داری پاشو همین الان بیا روی پشت بوم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 6
به جای این که برم خونه بابا، یه راست رفتم خونه بنفشه اینا که تازه از قشم برگشته بودن. با…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 5
– آدم زرنگ! – چه کنیم دیگه. پس بیایا. – حالا تا فردا شب. فعلا گمشو دیگه می خوام بخوابم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 4
– آخه نداره. انتظار زیادی اگه ازش داشته باشین اون حالش بدتر می شه. خاله نسا دیگه حرفی نزد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان قرار نبود پارت 3
– اینم از پدرت. سریع حالت عادی به خودم گرفتم و گفتم: – عزیز هم تنهاست. منتظرمه. اخمای آرتان درهم…
بیشتر بخوانید »