رمان حرارت تنت
-
رمان حرارت تنت پارت 3
پوفی میکشم و روی کاناپه دراز میکشم … صداش رو می شنوم : الحق که حق داشتی ، اهورا وجدنا…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 2
لب پایینم رو گاز میگیرم و بی هوا نگاهم به اهوارا می افته و اونم داره نگام میکنه … لبخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان حرارت تنت پارت 1
نفس نفس می زنم. توجهش سمت دیوار جلب میشه و یه قدم جلو میاد … ترسیده تر، هر دو دستم…
بیشتر بخوانید »