رمان توسکا
-
رمان توسکا پارت 3
– اگه یه خبر اینجوری بخواد به هم بریزتت که کلات پس معرکه است … تو که می گفتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 2
– به به خانوم معروف شدن دیگه تحویل نمی گیرن … خیلی با هم صمیمی شده بودیم … این گروه…
بیشتر بخوانید » -
رمان توسکا پارت 1
توسکا | هما پور اصفهانی به ساعتم نگاه کردم و غر زدم…. -اه … چهار ساعته اینجا علاف…
بیشتر بخوانید »