رمان
-
این مرد امشب میمیرد پارت 10
با چشم هاى گرد شده به سینه معین کوبیدم _ این چى داره میگه اخم کرد و گفت _…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 9
وقتى بیدار شدم متوجه شدم رویم پتوى نازکى انداخته است و خودش در آشپزخانه مشغول است از اینکه خانه…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 8
_ معین من کجاست من معینمو میخوام، معیییییییین بیشتر در آغوشش فشارم میدهد _ میاد به خدا میاد آروم…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 7
_ دیدم _ نه چون من یا صفرم یا صد بد شدنم بالطبع نرمال نیست و خیلیه _پس همیشه…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 6
_ واسه همین تو شرکت نمیزارى پشه ماده هم از ۶ فرسخیش رد شه ؟ ولى خوب میگم که…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 5
_ کى به تو گفته من ازدواج کردم قبلا؟ _ تو شرکت همه میدونن _ اشتباه میدونن اون ۱…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 4
آرامش سهم توست …” باز هم پیامى جدید از ناشناس قدیمى !!! آرامش هیچگاه سهم من نخواهد شد ناشناس…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 3
زود بر میگردم عماد نزدیک شد و گفت : _ حالت خوب نیست؟ ببین آقام جوشیه ولى بعد از دلت…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 2
با شرمساررى از شرکت خارج شدم وقتى از آسانسور پیاده شدم تازه یادم افتاد اصل تِز جلسه را جا گزاشته…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 1
نام رمان : این مرد امشب میمیرد نویسنده : زینب ایلخانی هیچ وقت دلم ه*و*س نوشتن روزمرگى هایم را…
بیشتر بخوانید »